Tuesday, December 30, 2008

خوابهای ايران (بالای 18)

اين روزها به مسافرت آينده ام به ايران فکر می کنم و شبها هم خوابهايي با موضوعات مرتبط می بينم. البته شامهای سنگينی هم که به مناسبت تعطيلات آخر سال ميل می کنم بی تاثير نيستند.

دو شب پيش خواب ديدم که توی خانه مان هستيم و همه جمعند و به طرز عجيبی هم خانه مان شلوغ هست که مرا کمی ياد خانه مادربزرگم می اندازد. مادرم خبرم می کند که بروم شيرهويجی (مخلوط آب هويج و شير) را که برايم درست کرده بخورم. کمی دير می رسم و شير هويج تمام شده است. مادرم می گويد که دوباره شير هويج درست می کند، اما دوباره قبل از اين که من برسم شير هويج تمام شده است؛ عصبانی می شوم و از خانه می زنم بيرون.

شب قبل هم خواب بسيار وحشتناکی ديدم. نمی دانم به چه مناسبتی چند زن در خانه مان جمع بودند. از زنی قد بلند و لاغراندام با صورتی چروکيده خوشم می آيد (نمی دانم چرا) و از کسی می شنوم که اين زن از شوهرش طلاق گرفته است. کشان کشان زن را به طبقه بالای خانه مان می برم. او هم نرم می شود و همراهم می آيد. مشغول کشيدن پرده های اطاق هستم که می شنوم شوهر سابق اين زن به سراغ پدرم آمده است و شکايت می کند که با وجود اينکه زنش طلاق گرفته، از او باردار است و روا نيست من او را به اتاق ببرم، حالم بد می شود. آش تلخ نخورده و دهن بد جور سوخته و آبروی رفته.

(خودم شک داشتم که اينها را بنويسم يا نه، اگر کسی پيشنهادی دارد خبرم کند)

Friday, December 26, 2008

Guns N' Roses - Sweet Child O' Mine



She's got a smile that it seems to me
Reminds me of childhood memories
Where everything
Was as fresh as the bright blue sky
Now and then when I see her face
She takes me away to that special place
And if I'd stare too long
I'd probably break down and cry


Sweet child o' mine
Sweet love of mine


She's got eyes of the bluest skies
As if they thought of rain
I hate to look into those eyes
And see an ounce of pain
Her hair reminds me of a warm safe place
Where as a child I'd hide
And pray for the thunder
And the rain
To quietly pass me by


Sweet child o' mine
Sweet love of mine


Where do we go
Where do we go now
Where do we go
Sweet child o' mine

کتاب اخلاق

از چيزهای دلنشين قابوسنامه اين هست که به جای اينکه با دلايل متافيزيکی دعوت به رعايت اخلاقيات کند، با دلايل اينجهاني چنين رفتارهايي را ترغيب می کند:
...بايد كه مردم سخنگوي و سخندان باشد . اما تو اي پسر سخنگوي باش و دروغگوي مباش . خويشتن را به راستگويي معروف كن تا اگر وقتي به ضرورت، دروغگويي،از تو پذيرند. و هر چه گويي راست گوی ...

Wednesday, December 24, 2008

شراب يخی

ما توی خانه مان يک مو داشتيم که انگورهايش دير می رسيد و گاهی هم بعد از بارش برف آنها را می چيديم و از مزه بسيار شيرينشان لذت می برديم. توی آلمان و کانادا از چنين انگورهاي يخ زده شرابی تهيه می شود که به آيزواين )( مشهور هست

از آنجا که يخ زدن باعث آزاد شدن قند انگور می شود، شراب تهيه شده از چنين انگوری الکل بيشتری دارد و شيرين هم هست. البته قيمت بالاتری هم دارد و معمولا در بطری های کوچک به فروش می رسد و از سوغاتی های استان بريتيش کلمبيای کانادا هست.

ويکی فارسی