من سالهای دراز برایم بسیار دشوار بود که صبح زود از خواب بلند شوم و عموماً جغد شب بیدار بودم ... در نتیجه اتفاق افتاده بود که قرارهایی را از دست بدهم، و یا با بد عنقی استاد راهنمای دوره دکترایم به خاطر دیررسیدن به محل کار روبرو شوم. با وجود اینکه کارکردن تا نیمه شب برایم بسیار آسان بود، صبحها حال بیرون آمدن از تختخواب را نداشتم و شاید می شد که گاهی چندین بار زنگ تلفنم را خاموش می کردم یا از "اسنوز" استفاده می کردم.
تا اینکه راه حل ساده ای برای این مشکل، از وبسایتی در اینترنت پیدا کردم. ابتدا بهتر هست که ریشه مساله واکاویده شود. ریشه مشکل در اینجا بود که ساعت بدن من به خوابیدن در دیروقت و بیدار شدن در دیروقت عادت کرده بود. ظاهراً ساعت بدن انسان با نوری که چشمها دریافت می کنند کالیبره می شود، بنابراین فعالیتهایی مانند کار با کامپیوتر در ساعات پایانی شب، ساعت بدن انسان را به عقب می کشد و بدن برای خواب خودش را آماده نمی کند. من عادت داشتم که آخر هفته ها تا نیمه های ظهر بخوابم و به قول خودم "کم خوابی در طول هفته را جبران کنم". این کار در حقیقت به ضرر خودم تمام می شد، زیرا تمایل ساعت طبیعی بدن را به دیر خوابیدن و دیر بیدار شدن تقویت می کرد.
راه بیرون رفت از این مشکل برای من این بود که:
- روزهای تعطیل نیز همان ساعتی از خواب بلند شوم که روزهای کاری بلند می شوم.
- حتی الامکان از کار با کامپیوتر (و آیپد) در ساعات منتهی به خواب خودداری کنم. برای من دشوار هست که در رختخوابم آسوده بخوابم... چون استرسهای کاری و خانوادگی و مهاجرت مرا از این نعمت مدتهاست که محروم کرده است. راهی که من پیدا کرده ام، کتاب خواندن یا گوش دادن به پادکست یا کتابهای صوتی هست.
- هر روز (تا زمانی که زمان بیدار شدنم مطابق زمان سرکار رفتنم باشد) یک ربع ساعت زودتر از دیروز از خواب بیدار شوم.