دری سرخ می بينم و می خواهم سياه رنگش کنم، ديگر هيچ رنگی نه، تمام رنگها را سياه می خواهم، دختران از کنارم با لباسهای رنگارنگ تابستانی قدم زنان رد می شوند سرم را بر می گردانم، منتظر می مانم تا سياهی درونم زدوده شود، قطار ماشينهای سياه، با گلها، و عشق من که ديگر به سويم باز نخواهد گشت وقتی مردم را ميبينم، سرشان را برمی گردانند و سريع به سوی ديگری می نگرند، مانند کودکی نوزاد، و هر روز اين اتفاق تکرار می شود به درونم نگاه می کنم و قلبم را تيره می يابم در سرخم را می بينم که سياه رنگ شده است شايد اينگونه محو شوم و ديگر مجبور به ديدن واقعيتها نباشم نگاه کردن آسان نيست، وقتی تمام دنيايت سياه رنگ شده است ديگر دريای سبزرنگم به آبی تيره نخواهد پيوست نمی توانستم چنين اتفاقی را برايت پيش بينی کنم اگر سخت در خورشيد در حال غروب بنگرم، عشق من با من پيش از طلوع صبح خنده خواهد زد در سرخی را می بينم و آن را سياه رنگ می کنم ديگر هيچ رنگی نه، همه سياه دختران از کنارم با لباسهای رنگارنگ تابستانی قدم زنان رد می شوند مجبور می شوم سرم را برگردانم تا سياهی درونم زدوده شود، همم، همم، همم می خواهم آن را سياه رنگ ببينم سياه مثل شب، سياه مثل ذغال می خواهم خورشيد از آسمان زدوده شود می خواهم آن را سياه، سياه، سياه، سياه رنگ کنم سياه، سياه، سياه، سياه، سياه | I see a red door and I want it painted black No colors anymore I want them to turn black I see the girls walk by dressed in their summer clothes I have to turn my head until my darkness goes I see a line of cars and theyre all painted black With flowers and my love both never to come back I see people turn their heads and quickly look away Like a new born baby it just happens evry day I look inside myself and see my heart is black I see my red door and it has been painted black Maybe then Its not easy facin up when your whole world is black No more will my green sea go turn a deeper blue I could not foresee this thing happening to you If I look hard enough into the settin sun My love will laugh with me before the mornin comes I see a red door and I want it painted black No colors anymore I want them to turn black I see the girls walk by dressed in their summer clothes I have to turn my head until my darkness goes Hmm, hmm, hmm,... I wanna see it painted, painted black Black as night, black as coal I wanna see the sun blotted out from the sky I wanna see it painted, painted, painted, painted black Yeah! |
ای قلم تا میتوانی در قلمدان صبر کن
یوسفآسا سالها در کنج زندان صبر کن
:همچو یعقوب حزین در بیتالاحزان صبر کن
کور شو بیرون نیا از شهر کنعان ای قلم
Saturday, April 26, 2008
سياه رنگ کن
مرثيه ای از رولينگ استون
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
It was painted black!!!!!!!!! gashayide;-)
Post a Comment