Sunday, November 16, 2008

آيا سليطه ها روزتان را خراب می کنند؟

اين را از شماره اکتبر ريدرز دايجست کانادا، شماره اکتبر امسال، صفحات 32 تا 35 ترجمه کرده ام.
عنوان اصلی مطلب:
Do control freaks ruin your day?
author: Elizabeth Newton

در مصاحبه، با شخصيت و جذاب به نظر می رسند، اما به کابوسی در محل کار تبديل می شوند. اين را کوين مک برنی از دفتر ونکوورشرکت استخدام مديرِ کورن-فری اينترنشنال می گويد. منظورش زجر آوران محل کارند: چه مدير، چه همکار، نياز آنها به سلطه، باعث بيزاری کارکنان می شود. چنين کسانی به آسانی درمان نمی شوند.
متخصصان شغلی معتقدند که مراحلی برای مقابله با آنها وجود دارد.
سليطه چی ها واقعا بد نيستند، مک برنی معتقد است که "با توجه به نياز فداکارانه سليطه ها به موفقيت و تمرکزشان بر جزئيات، ايشان اغلب تکنسينهای درجه يکی می شوند. "شما سليطه ها را بيشتر در مهندسی، ماليه و ساير فعاليتهايي که نياز به تمرکز به جزئيات دارند می يابيد."
از سوی ديگر، هنگامی که نوبت به مديريت نيروی انسانی می رسد، سليطه ها می توانند ناکارا باشند. به عنوان مثال، زنی که به مديريت يک تيم تحقيق و توسعه درجه اول منسوب شده بود، پس از چند هفته، روحيه و توليدی اين تيم کاهش بسيار شديدی پيدا کرد. اعضای تيم به دليل نياز شديد اين مدير به دخالت کردن و ايراد گرفتن به جزئيات کار، قادر به اتخاذ جزيي ترين تصميمات نبودند. " او فعاليتهای روزمره اعضای تيم را با بازرسی و نظارت دقيق کنترل می کرد." اينرا دوايت موور، روانشناسی از واشنگتن می گويد که اغلب از سوی شرکتها برای آموزش بدترين سليطه ها دعوت می شود. "او قادر نبود به اعضای تيمش اطمينان بکند يا آنها را جايي نماينده خودش بکند. بهترينهايشان خيلی زود کار ديگری پيدا کردند."
ضريب سليطه گری
دوايت مور روانشناس اين تست را برای اندازه گيری ضريب سليطه گری پيشنهاد می کند: بدون تامل "درست" يا "نادرست" بودن موارد زير را مشخص کنيد"
1. من بيش از نصف زمان کل در تمام سه جلسه اخير صحبت کردم.
2. من معمولا به نتايج نظر سنجي های افراد اطرافم (نظر سنجی 360 درجه) يا نظر سنجي های ديگر اهميت نمی دهم.
3. من به ندرت از کار ديگران شگفت زده می شوم.
4. وقتی کسی کاری برايم انجام می دهد، اگر اشتباه بکند، مداخله می کنم و ياد می دهم که چطور بايد کار را درست انجام بدهد.
5. اگر می خواهی کاری انجام شود، خودت آنرا انجام بده.
6. در بيشتر محاوراتم، بقيه بيشتر تمايل دارند راجع به من صحبت کنند تا اينکه راجع به خودشان صحبت کنند.
7. من تنها زمانی که به طور مشخص رئيس گروه هستم، کار گروهی می کنم.
8. من معمولا وقتی همکاران راجع به زندگی خصوصيشان صحبت می کنند از محفل خارج می شوم.
9. من معمولا انتقادات ديگران از من را قبول ندارم.
10. افراد خانواده يا دوستانم به من گفته اند که سليطه هستم.
اگر شما به خيلی از اين سوالات پاسخ "درست داده ايد، ممکن هست در زمره سليطه ها باشيد.

به دليل نياز شديد به موفقيت، سليطه ها معمولا در شغلهايي که جزئيات مهم هست موفقيتهای ابتدايي کسب می کنند اما در نهايت تمايل ايشان برای منکوب کردن همکارانشان و کنترل کردن تمام جزييات آنها را از رسيدن به قلل ترقي باز می دارد، در حالي که ايشان شديدا در آرزوی ترقی می باشند. موور می گويد "در بلند مدت شما خروجی های فضاحت باری خواهيد داشت و ناتوانيهای کوتاه مدت و بلند مدت فراوانی مشاهده خواهيد کرد."
درحالی که هنوز تحقيق کاملی روی تاثير سليطه ها در محل کار انجام نشده، موور تجربه کار با شرکتهايي را داشته است که آمارشان افزايش مرخصی (به دليل استرس) و کاهش بهره وری در نتيجه روسای سليطه نشان می داد.
سليطه حالت شديد چيزی است که روانشناسان افراد دارای "ميل شديد به کنترل" می نامند. پروفسور روانشناسی، جری برگر از دانشگاه سنتا کلارای کاليفرنيا و نويسنده کتاب "تمايل به کنترل، جنبه های شخصيتی، اجتماعی و بالينی" می گويد" من حدس می زنم بسياری از افراد موفق در دنيا "ميل شديد به کنترل" دارند، اما تفاوت بزرگی بين کنترل داشتن و سليطه گری وجود دارد. افراد دارای کنترل، معمولا مصمم بوده و کارهای دشوار را می پذيرند و در شرايط دشوار مجدانه می کوشند. برگر می گويد اينها (افراد دارای کنترل) نيازهای کنترل شان را به سوی کارشان هدايت می کنند و در نتيجه می توانند بهره ورتر باشند.
تفاوت کليدی بين افراد دارای کنترل و سليطه ها اين هست که افراد دارای کنترل هراسی از محول کردن وظايف و قدرت دادن به بقيه جهت انجام شدن کار ندارند و کارها را به ديگران بدون شک و ترديد می سپارند.

کالبد شکافی سليطه
رفتار سليطه گرانه می تواند عکس العملی به دوران کودکی آشفته يا والدين غير قابل پيش بينی باشد؛ يا ممکن هست سليطه در حال تکرار رفتار يک الگوی رفتاری سليطه باشد. به هر حال، متخصصان معتقدند موارد زير علايمی هستند که نشان می دهند فردی سليطه هست:
1. سفيد و سياه فکر می کند.
2. در اثر اتفاقات غير قابل پيش بينی افسرده می شود.
3. به جزييات توجه بيش از حد می کند.
4. گوش ناشنوا در مقابل انتقاد
5. بدبين به انگيزه های محرک همکاران
6. انحصاری کردن محاورات
7. ضعف خود آگاهی
8. عصبی بودن
9. اصرار بر کنترل اختصاصی کارمندان و وظايف آنها
10. عمل گرا بودن و نتيجه گرا بودن، بهره وری بالا هنگام تنها کار کردن
11. سرسختی و مدافعه هنگامی که کيفيت کار مورد نقد قرار می گيرد.


مک برنی جريان يک مدير خط توليد را نقل می کند که مدام به خط توليد می آمد و می گفت که شما اشتباه انجام می دهيد. بگذاريد من نشان دهم که چطوری اين کار را بايد انجام داد؛ رهبران خوب به اندازه کافی شجاع هستند که اجازه دهند اعضای تيم مشکلات و راه حل اين مشکلات را پيدا کنند.

اگر همکار شما يک سليطه باشد، با احتياط درگير شويد. اگر با عقايد سليطه ها مخالفيد، پای ادعايتان بايستيد و با آرامش اين را به ايشان بگوييد. در غير اينصورت ايشان سکوت شما را به معنای توافق فرض خواهند کرد. در صورت امکان، فاصله خود را نگهداريد و قبول کنيد که چقدر برای ايشان مهم هست که ايشان بر کار خودشان کنترل کامل دارند. اگر مجبور هستيد با همديگر کار کنيد، بهتر است از رئيستان درخواست کنيد که جزييات وظايف را در جلسات بيان کند و از جلسات صورتجلسه تهيه کنيد و نکات مورد توافق را مشخص کنيد.
اگر سليطه رئيستان بود چه؟ مطمئن شويد که شما تنها کسی نيستيد که اينطور فکر می کند. اگر شما تنها باشيد، ممکن هست که در حقيقت از قدرت رئيستان به دلايل ديگر متنفر باشيد. اما اگر ديگران هم سليطه گری ايشان را تائيد می کنند، موور يک برخورد سه مرحله ای را توصيه می کند. "اول: هرچه می خواهد تحويلش دهيد. درصورتيکه آنچه که اوخواسته تحويش دهيد، احتمال اينکه سليطه در کارتان دخالت کند بسيار کمتر هست. موور می گويد اگر شما به تمام اهداف رسيده ايد و او همچنان دنبال ايراد گيری و همچنان مورد ايراد تراشی و مداخله هستيد، ممکن هست به مرحله دو وارد شويد: "خطر کنيد و به او بازخورد دهيد" بايد توضيح دهيد که چگونه نظارت مداوم و زير ذره بين بودن دست و پای شما را می بندد و مانع رسيدن به نتايج مورد نظر کار می شود. اگر مشکل ادامه داشت، نگرانيهايتان را به مرجع بالاتری ببريد. بايد توجه کنيد که اين کار ريسک بالايي دارد زيرا سليطه ای که از چنين چيزی اطلاع پيدا کند، آنرا مقارن شديدترين نوع خيانت خواهد دانست.
اگر هيچکدام از اين تکنيکها کار نکرد؟ ... مور می گويد "در اينصورت بهتر هست يا خفه شويد يا کار ديگری پيدا کنيد.

Sunday, November 09, 2008

نصيحت بدون پرداخت هزينه

توی دبيرستان ما يک پسر با استعدادی بود که توی المپياد شيمی مدال طلای کشوری و جهانی برده بود. مدير دبيرستان ما هم که از آن آدمهای "نئو حزب الهی" بود اصرار داشت که ايشان به جای مثلا دندانپزشکی، در رشته شيمی ادامه تحصيل بدهند.

البته اين مدير ما هيچگونه مسووليتی در قبال پيدا کردن کار برای فارغ التحصيل نخبه شيمی، چهار يا شش يا ده سال بعد در مملکت "گل و بلبل" احساس نمی کرد. گيرم که اين نخبه با پارتی يا بدون پارتی در فلان پتروشيمی يا فلان دانشگاه استخدام شود، آيا چنين شغلی خواهد توانست رفاهی معادل رفاه يک دندانپزشک را به ارمغان بياورد؟ مهمتر از اين، دندانپزشک در مطب خودش ارباب خودش هست، ولی اين نخبه شيميست ما کارمند يک "نئو حزب الهی" ديگر در فلان پتروشيمی يا بهمان دانشگاه خواهد بود.

*نئو حزب الهی: يک فروند حزب الهی آکبند که چهار بار متوالی مورد استحمام واقع شده و محاسنش به شيوه پروفسوری اصلاح شده است. تمام افکار و اعتقادات دست نخورده باقی مانده است.