Sunday, June 17, 2012

نکات ریز در انتخاب استاد برای تحصيلات تکميلی

بسياری می پندارند که تنها با مقايسه وبسايت دانشگاهها و گروههای آموزشی می توان کيفيت آنها را مقايسه کرد و به تصميم گيری درستی در مورد ارزشمند بودن همکاری با اين گروهها و استادها پی برد.
مشکلی که هست اين هست که برای بسياری از گروههای تحقيقاتی، ارائه تصويری خوشايند از خود برای دريافت بودجه تحقيقاتی بسيار مهم است بنابراين وبسايت اکثر گروههای تحقيقاتی مشابه وبسايتهای گروههای تحقيقاتی دانشگاههایي مثل استنفورد و ام آی تی می باشند.... اگر کسی به وبسايت اين موسسات نگاه کند شايد برایش ظاهر کار آنها با کار گروههای ديگر مشابه باشد و تصميم گيری در مورد انتخاب گروه خوب از راه دور، غير ممکن به نظر برسد. بسياری از گروههای تحقيقاتی، اسم شرکتهای بزرگ و جذابی مانند بوئينگ ، رولز رويس ، سندويک، اريکسون، آ.ب.ب و... را در وبسايتهايشان می آورند و مدعی همکاری نزديک با اين شرکتها می شوند، هرچند که سطح همکاری واقعی در برخی موارد واقعاً بسيار کم يا متعلق به ساليان سال قبل باشد. من به نکات مخفی زير رسيده ام که می توانند کمک کنند که گروههای تحقيقاتی خوب را شناسايي کنيد.
نکات مخفی: 
1. اعضای گروههای موفق معولاً از دانشجويان فوق ليسانس دانشگاهی تشکيل می شود که ليسانسشان را در همان دانشگاه گذرانده اند. دانشجويان ليسانس فرصت کافی دارند که استادهای کاردرست را بشناسند و برای ادامه کار او را انتخاب کنند... علاوه بر اين بيشتر دانشجوهای ليسانس در تابستانها يا تحت پروژه های کوچک با استادهای دانشگاه همکاری می کنند و معمولاً پس از رضايت از کار اين استاد به دوره تحصيلات تکميلی با اين استاد می پيوندند. همانطور که شرکتهای موفق اعضای مديرانشان را از درونشان انتخاب می کنند، گروههای موفق هم معمولاً از دانشجويان معمولی همان دانشگاه تشکيل می شود.

2. استاد چينی با اکثريت اعضای گروه چينی، استاد هندی با دانشجويان هندی،  استاد ترکيه ای با اکثريت اعضای گروه ترکيه ای ... = زنگ خطر روش کار مافيايي...

3. استادهايي که برخوردهای غير آکادميک می کنند... مثلاً لات بازی در می آورند ... معمولاً اينجور رفتارها به خاطر احساس عدم امنيت اين افراد (به دليل عدم کفايت علمی و تقلبهای گذشته) هست... استادهای کاردرست معمولاً خيلی مهربان و باگذشت و رو راست هستند.


البته دانشجويان ايرانی هم اکثراً انتخاب زيادی ندارند و گاهاً مجبور می شوند که با استادهای درجه دو کار بکنند... اما من معتقدم که صبر کردن و انتخاب يک استاد بهتر در زمينه کاری به روزتر خيلی بهتر از عجله کردن وبه گل فرورفتن با استادی درجه 2 به مدت چهار يا پنج سال می باشد. يکی از آزموده شده ترين راهها، شروع تحصيلات خارج از کشوراز مرحله فوق ليسانس می باشد، هرچند که به لحاظ مالی زياد جذاب به نظر نرسد...

No comments: