آيوکوکا مديری بود که کرايسلر را از ورشکستگی نجات داد. او ليسانس مهندسی مکانيک -با تغيير رشته به مهندسی صنايع- از دانشگاه لی های در پنسيلوانيا و فوق ليسانس مهندسی از دانشگاه پرينستون بود. با اين وجود پس از اينکه کاری در بخش طراحی مهندسی فورد به دست آورد، آن را راضی کننده ندانست و به بخش فروش فورد و شبکه توزيع کنندگان و نمايندگان فروش شرکت منتقل شد. با کسب موفقيتهای ارزشمند، به مديريت گروه فورد و درنهايت به مقام پرزيدنت شرکت دست يافت. مافوق او هنری فورد دوم(نوه هنری فورد- بنيانگذار فورد) در مقام رياست هيات مديره بود. از موفقيتهای چشمگير او در فورد، برنامه ريزی برای طراحی خودرو محبوب فورد ماستنگ در سال 1964 بود. آيوکوکا در سال 1978 در سن چهل و چهار سالگی به دليل مشکلات شخصی با هنری فورد دوم از شرکت فورد کنار گذاشته شد. در باره هنری فورد دوم چنين می گويد:
Early in presidency, Henry told me his management philosophy, “If a guy
works for you,” he said, “don’t let him get too comfortable. Don’t let
him get cozy or set in his ways. Always do
the opposite of what he expects. Keep your people anxious and off-
balance.”
Now, one might wonder why on earth chairman of the Ford Motor Company, one of the most powerful men in the world, would behave like a spoiled brat? what made him so
insecure? Perhaps the answer is that Henry Ford never had to work for anything in his life. Maybe that’s the bane of rich kids who inherit their money. They go through life tripping through tulips, wondering what they would have become without Daddy.
Poor people complain that nobody gave them a break, {Give sb a break: to stop criticizing, annoying or behaving in an unpleasant way to someone} but the rich guy never knows if he’s accomplished anything on his own. Nobody ever tells him the truth. They only tell him
what he wants to hear.
پرزيدنت استخدام شد، با اين شرط که در طول يک سال، مقام چيرمن به او اعطا شود. سرانجام در سپتامبر 1979، چيرمن و پرزيدنت کرايسلر شد. وضعيت کرايسلر در آن سالها بسيار وخيم بود. کرايسلر در آن سالها، بيشتر خودروهای لوکس و پرمصرف توليد می کرد. با انقلاب ايران و افزايش شديد قيمت نفت، فروش کرايسلر به شدت کاهش يافت و اين شرکت در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. برای رهايي از ورشکستگی، آيوکوکا راههای زير را برگزيد:
اول: کاهش هزينه های شرکت، با حذف بخشهای غير سود آور، کاهش حقوق کارکنان و کارگران. برای اينکار حقوق خودش را به يک دلار درسال کاهش داد. فداکاری کارگران، با درنظر اينکه در صورت ورشکستگی شرکت، ايشان مشاغلشان را از دست خواهند داد ممکن شد.
دوم: اخذ وام يک و نيم ميليارد دلاری با پشتوانه دولت آمريکا: اينکار با تلاشهای بسيار آيوکوکا در دوره کارتر دموکرات عملی شد. از آنجا که گرايش عمده سياستمداران در آمريکا، اجتناب از دخالت دولت در صنايع می باشد، اعطای اين وام با دشواری بسيار انجام شد. علاوه بر اين، طبق تصميمات اخذ شده، در صورت ورشکستگی، دولت آمريکا می توانست اصل وام و بهره را از داراييهای کرايسلر پيش از ديگر وام دهندگان برداشت کند. در صورت نجات شرکت، دولت آمريکا، از حق خريد سهام به قيمت مقرر برخوردار می شد.
سوم: برنامه ريزی برای توليد خودروهای کم مصرف ، از جمله Dodge Aries و Plymouth Reliant و همچنين خودروهای مينی ون Dodge Caravan و Plymouth Voyager که اينگونه خودرو برای اولين بار از سوی کرايسلر ارائه شد.
با اين طرفندها، کرايسلر از ورشکستگی نجات يافت و آيوکوکا را به شهرت و ثروت رساند. حتی شايعاتی مبنی بر تلاش وی برای رئيس جمهور آمريکا شدن مطرح شد!
انگليسی اين کتاب بسيار ساده و سليس هست و مطمئن هستم دانشجويان براحتی می توانند آن را بخوانند. از اين کتاب چند مطلب جالب پيدا کرده ام که برايتان می آورم:
تجربه های مديريتی
روش برنامه ريزی 90 روزه
شخص خود اهدافش در دوره 90 روزه را با مافوقش در ميان می گذارد. مافوق زياد دخالت نمی کند، اگرچه شايد پيشنهادهای بلند پروازانه را تعديل کند. پس از اتمام دوره، نتايج حاصله مورد بحث مدير و شخص قرار می گيرد. اين روش کمک می کند افراد فعال و افراد غير فعال شناسايي شوند. افراد حساس می کنند خودشان کارفرمای کارخودشان هستند، بنابراين برای اثبات درست بودن اهدافشان از سدهای محکم نيز می گذرند! (شايد من اگر از شما بخواهم برايم هواپيمايي بسازيدکه بتواند 5 برابر وزنش بارحمل کند، به زودی به استناد مشکلات غير قابل حل مرا به انجام ناپذير بودن اين ايده متقاعد کنيد. اما اگر اين پيشنهاد خود شما باشد که می توانيد چنين چيزی بسازيد، برای اثبات نظر خود غير ممکنها را ممکن کنيد! مثال از حاج مهدی! )
اين عمليات در تمام سطوح مديريتی انجام می شود و کمک می کند ايده های جديد به سرعت از سطوح پايين به سطوح بالا برسد. علاوه براين، افراد ناموفق با بررسی عملکردشان، خود به اين نتيجه خواهند رسيد که برای آن شغل مناسب نيستند.
مصاحبه برای استخدام
در مصاحبه چه چيزهايي را نمی شود شناخت: 1: تنبلی فرد 2. مهارت عمومی در زندگی يا Horse sense
(Horse sense: practical knowledge and good judgment about ordinary life; common sense)
ايده هايتان را روی کاغذ بنويسيد
وقتی ايده ای داريد آن را روی کاغذ بياوريد. در صحبتهای شفاهی ممکن هست خيلی از جوانب در نظر گرفته نشود و به بيراهه منجر شود.
انشا برای تقويت استدلال
انشا نوشتن در مورد موضوعات بحث انگيز مانند "ضرورت يا عدم ضرورت مجازات اعدام" برای تقويت استدلال - اشاره می کند که 25 بار بر له و 25 بار بر عليه "مجازات اعدام" انشا نوشته است.
No comments:
Post a Comment